مرز فاجعه

حال تالاب گاوخونی خوب نیست. تالاب بین‌المللی گاوخونی که عروس تالاب‌های ایران شناخته می‌شد و دیگر به خشکی کامل رسیده است. «سال آبی ۱۴۰۱- ۱۴۰۲ هم تمام شد و وارد سال آبی ۱۴۰۲ - ۱۴۰۳ شدیم، اما حق آبه مؤثری به تالاب گاوخونی داده نشد

 مرز فاجعه

حال تالاب گاوخونی خوب نیست. تالاب بین‌المللی گاوخونی که عروس تالاب‌های ایران شناخته می‌شد و دیگر به خشکی کامل رسیده است. «سال آبی ۱۴۰۱- ۱۴۰۲ هم تمام شد و وارد سال آبی ۱۴۰۲ - ۱۴۰۳ شدیم، اما حق آبه مؤثری به تالاب گاوخونی داده نشد و علاوه بر این در نیمه دوم ۱۴۰۲ منتهی به شهریورِ امسال با بسته‌بودن سد رودشتین، به‌تدریج زه آب‌های کشاورزی و پساب‌های ورودی به تالاب هم کاهش شدیدی پیدا کرد. ورودی زه آب و پساب‌ها از ایستگاه شاخه کنار به سمت تالاب گاوخونی به کمترین حدِ ممکن و چیزی حدود ۲۰ تا ۳۰ لیتر در ثانیه رسید و نتیجه این شد که تالاب گاوخونی به‌صورت صددرصد خشک شد.» این بخشی از اظهارات حسین اکبری، معاون محیط‌زیست طبیعی و تنوع زیستی اداره کل حفاظت محیط‌زیست استان اصفهان است که روز گذشته مطرح شد و به شدیدترین شکل ممکن عمق فاجعه‌ای که با آن روبرو هستیم را عنوان کرد. فاجعه دیگر در چند قدمی ما قرار ندارد بلکه نه تنها مردم اصفهان بلکه 5 استان دیگر در دل بحران قرار گرفته اند. دراین‌بین چندین و چند سؤال مطرح می‌شود که شاید مهم‌ترین آن وجود یا نبود اراده‌ای راسخ در راستای احیا تالاب بین‌المللی گاوخونی است؟

اما موضوع دیگر اینکه باتوجه‌به بارش‌های نسبتا مناسب سال گذشته حق آبه گاوخونی چه سرنوشتی را طی کرده است که حال‌وروز این تالاب به بغرنج‌ترین حالت ممکن رسیده است؟ باید به این باور رسید که اثرات زیست‌محیطی خشک‌شدن تالاب گاوخونی منحصر به طبیعت اطرافش نخواهد بود و به گفته کارشناسان و صاحب‌نظران خشکی تالاب بین‌المللی گاوخونی می‌تواند 5 استان کشور و حتی پایتخت را دچار چالش گردوغبار کند و باتوجه‌به اینکه برخی صنایع این استان، فاضلاب خود را در این تالاب رها می‌کرده‌اند ریزگردهایی که از سطح تالاب در آسمان به حرکت درمی‌آید، حاوی ذرات فلزی و نمک زیادی خواهد بود که این ریزگردها نه‌تنها برای حیات مردم خطرناک است، بلکه محیط‌زیست کشور را تحت‌تأثیر ناگوارترین حوادث قرار می‌دهد. از سوی دیگر فرونشست هم تراژدی چندین و چند ساله اصفهانی‌ها در این منطقه چندین برابر شده است و همچون دیوی دهان بازکرده و زندگی ساکنان این خطه را تهدید می‌کند. فرونشست و ریزگردها داغی بر تن تب‌دار اصفهان هستند و جریان دائمی زاینده‌رود که از آن دریغ شد تنها راه نجات بود که بارهاوبارها در مورد آن گفتیم و نوشتیم تا آیندگانی که به دنبال آسیب‌شناسی فراموشی تمدنی به نام اصفهان خواهند بود، بدانند کسانی بودند که برای حیات این خطه تلاش کردند؛ اما خواسته یا ناخواسته صدایشان شنیده نشد یا نوشته‌هایشان خوانده نشد و در نتیجه حرکتی برای حفظ آن صورت نگرفت.

ارسال نظر